» روايات
» گفتار ما
روايات
1- ابي الجارود از امام باقر عليه السلام از پدرش از جدش عليهم السلام نقل مي کند: اميرالمؤمنين عليه السلام روي منبر فرمود: «در آخر الزمان مردي از نسل من ظهور مي کند... هرگاه پرچمش به اهتزار در آيد شرق و غرب عالم برايش روشن شود، دستش را بر بندگان خدا مي نهد و دل هر مؤمني از پاره هاي آهن محکمتر مي شود و نيرويي برابر چهل نفر پيدا مي کند؛ شادي، دل و قبر هر مردهاي را پر مي کند و مردگان در گورها يکديگر را ديدار مي کنند و به قيام قائم، بشارت مي دهند.» [1] .
2- ابوالربيع شامي مي گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم که فرمود: «وقتي قائم ما قيام کند خداوند شنوايي و بينايي شيعيان ما را وسعت دهد به طوري که بين آنها و قائم واسطه و پيکي نباشد، آن حضرت با ايشان صحبت مي کند و آنها مي شنوند و در همان جايي که هست، آن حضرت را مي بينند.» [2] .
3- در حديث ابو وائل از اميرالمؤمنين عليه السلام آمده است: «...از خروج او، يعني قائم عليه السلام، اهل آسمانها و ساکنان آنها مسرور مي شوند، زمين را همان گونه که از ستم و بيداد پر شده است از عدل و داد سرشار مي سازد.» [3] .
4- بريد عجلي از امام باقر نقل مي کند: «وقتي قائم قيام کند، دو نفر بر مرکبي سوارند، يکي دست در جيب ديگري مي کند و به قدر حاجتش از آن بر مي دارد و او از اين کار مانع نمي شود.» [4] .
5- جابر از امام باقر عليه السلام نقل مي کند: «دل شيعيان ما را ترس از دشمنانمان فرا گرفته است، وقتي نوبت امر ما برسد و مهدي ما خروج کند، هر يک از شيعيان ما از شير شجاعتر و از نيزه براتر و کاري تر خواهد شد، دشمن ما را زير پايش له مي کند و با دو دستش او را مي کشد. [5] .
6- محمد بن احمد فتال در روضه الواعظين از امام زين العابدين عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «وقتي قائم ما قيام کند خداوند مرض و بيماري را از شيعه ما دور مي کندو دلهايشان را چون پارهي آهن مي گرداند...» [6] .
7- محمد بن فضيل از امام رضا عليه السلام نقل مي کند: «وقتي قائم قيام کند خداوند به فرشتگان دستور مي دهد که بر مؤمنين سلام کنند و در مجالسشان با آنها همنشين باشند...» [7] .
8- مفضل از امام صادق عليه السلام روايت ميکند: وقتي قائم قيام کند، مؤمن پرنده را از هوا به زير مي طلبد، آن را مي کشد، کباب مي کند و گوشتش را مي خورد...» [8] .
9- مفضل از امام صادق عليه السلام نقل مي کند: «وقتي قائم قيام کند، خداوند، آزاردهندگان مؤمنين هر زماني را، به همان صورتي که بوده اند و در بين آنها زندگي مي کرده اند، بر مي گرداند تا مؤمنان از آنها انتقام بگيرند.» [9] .
10- ابن مسکان ميگويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم که فرمود: در زمان قائم، مؤمن در مشرق است برادرش را که در مغرب است مي بيند و آنکه در مغرب است، برادرش را در شرق مي بيند.» [10] .
11- عبدالعظيم حسني از امام جواد عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «قائم ما، مهدي است که در زمان غيبت بايد انتظارش را کشيد و در زمان ظهور بايد از او اطاعت کرد...» [11] .
12- اسحاق بن عمار ميگويد: «در خدمت امام صادق عليه السلام بودم، از مواسات و همراهي و همدردي انسان با برادرش، صحبت فرمود تا اينکه فرمود: «اين مربوط به وقتي است که قائم قيام کند که بر مؤمنين واجب است به برادرانشان رسيدگي، احتياجات آنها را بر آورده و ايشان را تقويت نمايند.» [12] .
گفتار ما
رواياتي که در اين زمينه وارد شده و بيانگر ويژگيهاي ياران حضرت مهدي و فضيلتهاي آنهاست، بسيار زياد است، که در فصلهاي پيشين بعضي از آنها ذکر شد و در اينجا نيز به ذکر تعدادي از آنها بسنده کرديم.
ظاهرا اين طور است که دستيابي به اين کمالات، ويژهي اصحاب و ياران خاص آن حضرت نيست، بلکه براي تمام مؤمنين قابل دسترسي است.
اينکه در حديث اول فرمود: «دستش را بر سر بندگان خدا مي نهد و هيچ مؤمني باقي نمي ماند مگر اينکه دلش مانند پاره آهن مي شود.» و در حديث نوزدهم از فصل هفدهم فرمود: «خداوند دست عنايتش را بر سر بندگان مي کشد و عقل آنها زياد شده فهمشان بالا مي گيرد»هر دو به روشني دلالت مي کنند بر اينکه گذاشتن دست مبارکش بر سر بندگان سبب کسب فضيلتهاي والا و کمالات بلند نفساني است؛و کمالات وعده داده شده در حديث قرب نوافل [13] همان طور که با رياضتهاي شرعي و مبارزه با نفس و مجاهده معنوي قابل دسترسي است، از طريق توجه و عنايت اولياء الهي و بندگان برگزيده اش نيز بدست آمدني است، و بلکه آنچه از اين راه دوم به دست آيد کاملتر و از آلودگيهاي پالوده تر است.
اما اينکه فرشتگان و ساکنان آسمانها و مردگان از ظهور امام عليه السلام خوشحال مي شوند به خاطر اين است که کفر و ستم و بيداد و گناه از ابتداي خلقت آنها را آزار داده و اندوهگين مي نموده است و وقتي مي بينند که ظهور امام عليه السلام با مرگ باطل و زنده شدن حق و خاموش شدن آتش کفر و شرک و گسترش ايمان و توحيد همراه است خوشحال مي شوند، و بلکه مي توان گفت به اين خاطر، همه چيز در آسمان و زمين از ظهور آن حضرت مسرور مي شوند.
علاوه بر اين مطالب، چون امام عليه السلام واسطهي نزول فيض پروردگار بر تمام موجودات عالم هستي است و ارادهي پروردگار در اصل وجود اشياء و کم و کيف و ديگر وجوه عنايات الهي به موجودات از طريق امام محقق مي شود، [14] بنابراين بين امام و ساير موجودات رابطه اي معنوي برقرار است که وقتي امام به مصيبت و اندوهي مبتلا شود آنها اندوهگين و هر گاه مسرور باشد آنها مسرور مي شوند. البته اين مطلب به شواهد زيادي از روايات مستند است که اينجا محل ذکر آنها نيست.
پي نوشته ها :
[1] بحارالانوار، ج 51، ص 35، روايت 4.
[2] اثبات الهداة، ج 3، ص 450، روايت 59.
[3] اثبات الهداة، ج 3، ص 505، روايت 308.
[4] اثبات الهداة، ج 3، ص 557، روايت 605.
[5] اثبات الهداة، ج 3، ص 557، روايت 606.
[6] اثبات الهداة، ج 3، ص 559، روايت 662.
[7] اثبات الهداة، ج 3، ص 573، روايت 703.
[8] اثبات الهداة، ج 3، ص 573، روايت 706.
[9] اثبات الهداة، ج 3، ص 573، روايت 708.
[10] اثبات الهداة، ج 3، ص 584، روايت 789.
[11] اثبات الهداة، ج 3، ص 478، روايت 174.
[12] اثبات الهداة، ج 3، ص 495، روايت 254.
[13] اصول کافي، ج 2، ص 352، روايت 7- حماد بن بشير مي گويد: از حضرت امام صادق عليه السلام شنيدم که فرمود: پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: خداي عزوجل مي فرمايد: هر که دوستي از دوستان مرا خوار و خفيف کند قطعا براي جنگ با من کمين کرده است و هيچ بندهاي به واسطهي چيزي به من تقرب نجويد که آن چيز نزد من از آنچه بر او واجب کرده ام محبوبتر باشد، او به واسطهي نوافل و مستحبات تا جايي به من نزديک مي شود که او را دوست بدارم و وقتي او را دوست بدارم گوش او مي شوم، همان گوشي که با آن مي شنود و چشم او مي شوم که با آن مي بيند و زبان او مي شوم که با آن سخن مي گويد و دست او مي شوم که با آن اظهار قدرت کند و اگر مرا بخواند اجابتش کنم و هر چه بخواهد به او بدهم و من در هيچ کاري مانند مرگ مؤمن ترديد نکرده ام زيرا او مرگ را ناخوش دارد و من ناخوش بودن او را ناخوش دارم.
[14] کامل الزيارات، ص 200، زيارت 2- «ارادة الرب في مقادير أموره تهبط اليکم و تصدر من بيوتکم و الصادق[الصادر]عما فصل من أحکام العباد».